تومور ...
می روم تا درو کنم خود را
از زنانی که خیس پاییزند
از زنانی که وقت بوسیدن
غرق آغوشت اشک میریزند
میروم طرح غصه ای باشم
مثل اندوه خالکوبی هاش
میروم تا که دست بردارم
از جهان مخوف خوبی هاش !
مثل تنهایی ِ خودم ساکت
مثل تنهایی ِ خودم سر سخت
مثل تنهایی ِ خودم وحشی
مثل تنهایی ِخودم بد بخت !
ماده جغد سفید من برگرد !
بوف کورم ، چقدر گمراهی ؟
من هدایت شدم..خدا شاهد !
بار کج هم به منزلش گاهی ….
بار کج هم به منزلش برسد
آه من هم نمیرسد به تنت
قاصدک های نامه بر گفتند
شایعه است احتمال آمدنت
عشق من در جنون خلاصه شده
دست من نیست ، دست من ، عشقم !
دست من ناگهان به حلقومت !
مرگ من ،دست و پا نزن عشقم !
من مریضم که صورتم سرخ است
شاعری که چقدر تب دارم
اندکی دوست رو به رو با من
یک جهان دشته از عقب دارم
نظرات شما عزیزان: